
قیمتگذاری، حباب در بازارهای مالی و نحوۀ مواجهه با تلاطم قیمتها
ایجاد بازار در کشورهای مختلف، بهمنظور سهولت در تشکیل سرمایه و شکلگیری قیمت و همچنین پایین آوردن هزینههای یافتن طرف مقابل معامله صورت میگیرد. بورس بهعنوان یک بازار ساختار یافته، تمامی این وظایف را انجام میدهد. قیمت در بورس، نشأت گرفته از عوامل متعددی است که یکی از آنها ارزش ذاتی است. اما غیر از ارزش ذاتی، عوامل دیگری همچون عرضه و تقاضا، اخبار و اطلاعاتی که بر منافع و جریانات نقدی شرکت اثر گذار است و عوامل چند دیگر، بر قیمت آن اثر گذارند. علی رغم دخالتهای مختلف دولتها و نهادهای ناظر در فرایند شکلگیری قیمت، میتوان ادعا نمود که قیمتگذاری سهام از فرایندهای بازاری و مبتنی بر حراج در کشورهای مختلف پیروی نموده است و تعیین قیمت ثابت برای سهام و بهصورت مداوم تغییر دادن آن توسط نهاهای نظارتی و دولت، غیر ممکن است. در مدل شکلگیری قیمت، بورسها را میتوان مظنه محور (Qoute Driven) یا سفارش محور (Order Driven) در نظر گرفت. شاید تا قبل از بحران 2007-2009 در ایالات متحده، این کشور بهعنوان مهمترین بازار مظنه محور، که تمام معاملات از طریق متخصصین (بازارگردانها) صورت میگرفت مطرح بود. اما بعد از بحران، آمریکا نیز مدل دوگانۀ مظنه و سفارش محور را در پیش گرفته است. امروزه شاید در کمتر کشوری مدل مظنه محور رایج باشد و تقریباً قیمتها صرفاً مبتنی بر عرضه و تقاضا شکل میگیرند. در این گزارش تلاش شده است تا با بررسی حبابهای مشهور در بازارهای مالی و بحرانهایی که در بازار سرمایه ایجاد کردهاند، رفتار نهادهای ناظر درخصوص مواجهه با تلاطم در بازار سرمایه مورد مداقه قرار گیرد. همچنین، قیمتگذاری در سهام از منظر حقوقی و فقهی مورد بررسی قرار گرفته است. این گزارش نشان میدهد، علیرغم دخالت دولتها و نهادهای ناظر برای کنترل تلاطم و انجام اقداماتی برای محدود نمودن برخی از معاملات، فرضیۀ قیمتگذاری دستوری یا از طریق نهادهای بالادستی، یک فرض باطل است.